تاریخ انتشار : یکشنبه 7 بهمن 1403 - 19:03
کد خبر : 1000

یک جدایی اعلام نشده؛ دلایل طلاق عاطفی چیست؟

یک جدایی اعلام نشده؛ دلایل طلاق عاطفی چیست؟

خانواده یکی از نهادهای ارزشمند اجتماعی است که در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارد و زمانی که زندگی مشترک دچار چالش می‌شود در بدترین حالت به طلاق می‌انجامد در جوامع امروزی به دلیل رشد روز افزون تکنولوژی و ارتباطات، دگرگونی در سبک زندگی و نگاه انسان‌ها به جهان پیرامون خود، شتاب زیادی گرفته است و

خانواده یکی از نهادهای ارزشمند اجتماعی است که در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارد و زمانی که زندگی مشترک دچار چالش می‌شود در بدترین حالت به طلاق می‌انجامد

در جوامع امروزی به دلیل رشد روز افزون تکنولوژی و ارتباطات، دگرگونی در سبک زندگی و نگاه انسان‌ها به جهان پیرامون خود، شتاب زیادی گرفته است و عدم تطابق با این تغییر و شتاب، چالش‌های زیادی آفریده است. مدیریت چنین فضایی در کنار حفظ ارزش‌ها و نهادهای اساسی اجتماع مسئله‌ای است که همه از پس آن برنمی‌آیند. خانواده یکی از این نهادهای ارزشمند اجتماعی است که در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارد و لازم است برای مواجهه با این آسیب‌ها به ابزارهای فکری و فرهنگی مجهز باشد. این ابزارها می‌تواند از آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها شروع شود و تا رسانه، سینما، امور فرهنگی دیگر، مشاوره و مطالعه ادامه داشته باشد.

 

به نظر می‌رسد اولین گام برای حفظ این نهاد و جلوگیری از فروپاشی آن، افزایش شناخت نسبت به این آسیب‌ها و راهکارهای مقابله با آن‌ها است. زمانی که زندگی مشترک دچار چالش می‌شود انواع راهکارها برای ترمیم رابطه زوجین مطرح می‌شود و در بدترین حالت وقتی زندگی به بن‌بست رسید به طلاق می‌انجامد. اما جدایی تنها پایان برای این تراژدی تلخ نیست و گاهی این زندگی یک پایان باز دارد.

طلاق عاطفی نشانه‌هایی دارد که همه یا بعضی از آن‌ها در برخی از خانواده‌ها بروز می‌کند فقدان صمیمیت و گفتگوی عاطفی یکی از مهم‌ترین نشانه‌های این نوع جدایی است. در این پدیده زوجین نسبت به نیازها، خواسته‌ها و احساسات یکدیگر بی تفاوت هستند. تمایلی به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر ندارند، بر روی مسائل و مشکلات زندگی تمرکز می‌کنند و به دنبال مقصر هستند.

 

در این حالت زن و شوهر به طور مداوم با یکدیگر بحث و جدل می‌کنند. این در حالی است که هر دو به شدت در کنار یکدیگر احساس تنهایی و انزوا می‌کنند و بدترین اتفاق این است که یکی از زوجین به دیگری خیانت می‌کند.

 

طلاق عاطفی در خانواده می‌تواند منجر به افزایش آمار طلاق، کاهش تمایل جوانان به ازدواج، افزایش مشکلات اجتماعی و کاهش سلامت روانی جامعه شود. از این رو بررسی علل و عوامل این پدیده در خانواده و ارائه راهکار برای مواجهه با این اتفاق ضروری است. اینکه باید دلایل چنین رخدادی را در کنش زنان جست‌وجو کرد یا سبک زندگی مردان و یا هر دو را مقصر دانست و برای آن نسخه پیچید نکته‌ای است که باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.

 

در این راستا در گفت‌وگویی با علی نوری، جامعه شناس مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه خانواده و دبیر گروه خانواده انجمن جامعه شناسی ایران داشته‌ایم که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

 

ما دقیقاً چه زمانی می‌توانیم بگوییم روابط زوجین به سمت وقوع طلاق عاطفی رفته و این اتفاق چه نشانه‌هایی دارد؟

 

بارزترین مشخصه که می‌توانیم برای این پدیده در نظر بگیریم این است که رابطه زوجین سرد شده و محبت و صمیمیت میان زوجین از بین می‌رود. اگر احترامی هم باشد از نوع احترام دو فرد غریبه است و صمیمیتی که باید بین زوجین باشد، دیگر وجود ندارد و رابطه سرد است و زن و شوهر حمایت عاطفی از هم ندارند. یعنی عملاً هر کدام زندگی خودش را دارد و از دیگری مستقل شده است. انگار از لحاظ عاطفی و روحی یک جدایی اعلام نشده میان‌شان اتفاق افتاده است. این افراد بیشتر به خاطر اینکه فرزندان‌شان آسیب نبینند کنار هم هستند در یک خانه با هم زندگی می‌کنند، با هم غذا می‌خورند، مهمانی می‌روند اما هیچ محبتی میان‌شان وجود ندارد.

 

طلاق عاطفی می‌تواند آخرین مرحله، قبل از طلاق رسمی در نظر گرفته شود. اما در بسیاری از اوقات این طلاق به طلاق رسمی منتهی نمی‌شود. عواملی مانند توجه به فرزندان یا ترس از آبرو و اینکه طلاق را بد بدانند، در جامعه و اقوام قضاوت شوند یا به دلیل شرایط شغلی و اجتماعی طلاق، رسمی نمی‌شود. ولی همه فاکتورهایی که در طلاق رسمی اتفاق افتاده در طلاق عاطفی هم رخ می‌دهد و در واقع فقط رسمی و مستند نشده است.

 

این اتفاق هم برای زوجین آزاردهنده است و هم برای فرزندان دارای آسیب و ناراحتی خواهد بود. فرزندان متوجه احساس سرد والدین می‌شوند و از این بابت آسیب خواهند دید. متأسفانه در جامعه ما طلاق عاطفی خیلی افزایش پیدا کرده در سال‌های اخیر با توجه به اینکه نرخ طلاق هم زیاد شده، طلاق عاطفی هم به همان نسبت زیاد شده است.

 

آیا آماری در این زمینه در کشور ما وجود دارد؟

 

طلاق عاطفی در واقع یک جدایی اعلام نشده است و اینکه ما آمار رسمی در این زمینه داشته باشیم دور از انتظار خواهد بود. اما معمولاً مطابق پژوهش‌ها و بررسی‌ها در دنیا حدوداً یک و نیم تا دو برابر آمار طلاق رسمی، طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد. مثلاً اگر در ایران در سال ۹۲ طلاق رسمی ما حدود ۲۰۰ هزار نفر بوده است، باید طلاق عاطفی را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر در نظر بگیریم اما نمی‌توان آمار دقیقی در این خصوص به دست آورد.

فقدان صمیمیت و گفت‌وگوی عاطفی بین زن و شوهر به چه دلایلی اتفاق می‌افتد؟

 

در واقع وقتی توقعات دو طرف برآورده نمی‌شود و یا ازدواج بر اساس شناخت ناکافی با پارامترهای مالی و ظاهری اتفاق می‌افتد و دو طرف شناختی از یکدیگر ندارند احتمال این اتفاق، در خانواده زیاد است. افراد بدون شناخت روحی، عاطفی، توانمندی‌های مالی و ذهنی یا بینش و نگرش وارد رابطه می‌شوند، بعد از ازدواج که انتظارات‌شان با عینیت فرد مقابل و توانمندی‌های فرد مقابل متفاوت باشد زمینه‌ای برای دلسرد شدن خواهد شد. یعنی ما انتظاری از ازدواج یا از طرف مقابل داریم و چون تلاش نکردیم که بفهمیم آیا همسرمان چنین ویژگی‌هایی دارد یا نه و صرفاً با آرزوی اینکه دارای این ویژگی‌ها خواهد بود، ازدواج کردیم، وقتی می‌بینیم که توقعات و انتظارات ما در این زمینه‌ها برآورده نمی‌شود طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد. البته دلایل دیگری هم در کنار این وجود دارد.

 

اما ما در گذشته کمتر شاهد چنین اتفاقی در میان زوجین بودیم. آیا می‌توانیم بگوییم برخی انتظارت غیر منطقی در جامعه به وجود آمده که منجر به این اتفاق شده است؟

 

در جامعه سنتی به دلیل مشخص بودن الگوهای زندگی و نبود تنوع انتظارات کمتر بود. در گذشته برای زن خانه‌دار الگوی مشخصی وجود داشت. بنابراین افراد خیلی توقعات و انتظارات متنوعی نداشتند. علاوه بر این نهاد حکمیت و ریش سفیدی وجود داشت و اگر مسئله‌ای هم پیش می‌آمد، بزرگ فامیل، پدر و پدر بزرگ اگر چیزی می‌گفت طرف مقابل قبول می‌کرد و حتی حاضر بود از گذشتگی کند. اما امروز الگوهای زندگی خیلی متنوع شده و آن نهاد حکمیت گذشته از بین رفته است.

 

از طرفی رسانه و ارتباطات گسترده هم این الگوهای متنوع را را هرچه بیشتر در دسترس ما قرار می‌دهد. پس امکان مقایسه بیشتری برای زنان و مردان به وجود آمده است. همسرشان را با دیگران مقایسه می‌کنند، هر چند این مقایسه‌ها مبنای صحیح ندارد. شخصی با یک زن یا مرد زندگی می‌کند و همسرش را با یک فرد بیرونی که واقعیت زندگیش را نمی‌داند مقایسه می‌کند. همین که دورادور این را می‌بیند و اطلاعات و اخبار او را می‌شنود در قیاس با زندگی خودش، انتظارات و توقعاتی برای او ایجاد می‌شود.

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.